چرای ما چیه؟

 

چرا وارد این بازار شدیم؟ هدف بزرگمون چیه؟ آیا یه ردپاست که میخوایم توی تاریخ بجا بذاریم؟ یا اینکه میخوایم سطح زندگی رو به یه نحوی بالاتر ببریم؟

 

کنجکاوی شخصی من از نوجوونی، این بود که چرا جنس صدای آهنگهای ایرانی با خارجی ها فرق داره؟ چرا نمونه های خارجی، حتی اونهایی که واسه پارتی ساخته شدن، خیلی فضادارتر از آهنگهای پاپ ایرانی هستن؟ آهنگای ایرانی، مخصوصا توی ژانر پاپ، انگار توی گوش بودن و گوش رو اذیت میکردن. از همون موقع بود که به تونالیته، ترکیب و جنس صدا، فضاسازی و استیجینگ علاقمند شدم و اینهارو توی هر آهنگی که گوش میکردم جستجو میکردم. درواقع، بدون اینکه بدونم، علاقمند به میکس و مسترینگ شده بودم. سوال من اون زمان این بود که چرا آهنگ های ایرانی مسترینگ خوبی ندارن، و چطور میشه مسترینگشون رو ارتقا داد؟

 

سالها پیشتر ازینکه وارد حوزه آکوستیک بشم، دنبال پیدا کردن جواب این سوال بودم. وقتی از حوزه الکتروآکوستیک و طراحی سیستم صوتی اومدم به حوزه آکوستیک، فهمیدم که به این جواب نزدیکتر شدم. بخشی از علت بدوی موندن میکس و مسترینگ توی موسیقی ایران به علت مغفول بودن آکوستیک توی استودیوهای ایرانی بود. مهندس میکسی که پشت میز بود اصلا مرجع درستی از صدا نداشت، و چون مرجع نداشت، نمیتونست تصویر درستی از صدای خوب و گوش نواز هم بسازه. در نتیجه نمیدونست باید صدا رو به چه جهتی کنترل کنه و به چه مقصدی برسوندش. وهمه اینها بخاطر آکوستیک نادرست بود! درسته علم آکوستیک خیلی زود، حدود پنجاه سال پیش به ایران اومد، اما با مهاجرت پدران علم آکوستیک ایران ازین کشور، تقریبا پرونده ش راکد موند...

 

هرچه بیشتر توی بازار آکوستیک توی ایران عمیق شدم، بیشتر متوجه این گپ بزرگ توی بازار شدم. با کسانی دیدار کردم که واقعا علم و تجربه خوبی توی آکوستیک داشتن، هیچکدوم علاقه ای به حوزه استودیوهای ضبط، موسیقی و پادکست و دوبلاژ نداشتند و اون رو "زیادی پر دردسر" و "با بازگشت مالی ناچیز" می دونستن. چیزی که واقعا نداشتن اما شاید، این علاقه به ارتقای میکس و مسترینگ بود، این ارادت به این بُعد کمتر شناخته شده از موسیقی. حق داشتن، پرداختن به استودیوهای خونگی در مقایسه با سالن های کنسرت یا سینماها پیچیدگی بیشتر و بودجه کمتری داشت. اما برای کسی که چشم انداز و آرزویی برای تحقق داره، تعداد بیشمار استودیوهای موسیقی مثل یه صندوقچه گنجه.

 

تنها دوتا ماموریت سخت جلوی راه این بازار وجود داره؛ یکی آگاه سازی در مورد حوزه آکوستیک، و تاثیرش روی موسیقی نهاییه، و یکی  ساده سازی و کم خرج کردن پروسه آکوستیکه بطوری که آرتیست های جوان هم بتونن ازش بهره ببرن. این دوتا کار هرکدوم یه دریاست و انجامشون اونقدر سخته که تمامی بازیکن های بازار آکوستیک رو ازین گوشه بازار دور نگهداشته. خبر خوب اما، اینه که با دانش آکوستیک نوین بخش زیادی از ماموریت دوم انجام شده. این یعنی من با در اختیار داشتن آخرین ابزار روز میتونم راهکار های آکوستیکی ارائه بدم که کم خرج تر، موثرتر و سریعتر هستن. ماموریت دوم هم به سرعت درحال پایه ریزی هستش. بازاریابی آموزش محور رو انتخاب کردم چون خودم شخصا خیلی علاقه و اشتیاق زیادی برای آموزش دارم و همچنین کلی چیز مفید و کنجکاوانه برای به اشتراک گذاشتن.

 

پس چرایی من برای وارد شدن به این بازار، و آرزوی بزرگم اینه که بتونم به تقویت میکس و مسترینگ توی موسیقی ایرانی کمک کنم. برای اینکار، بجای اینکه وارد خود بازار مسترینگ بشم، از گوشه فنی قضیه وارد شدم و حس میکنم این جاییه که جای خالی بیشتری وجود داره و جای بیشتری برای درخشش من هست.

میکروفون کالیبراسیون صوتی

تمام مراحل طراحی و اجرای آکوستیک توسط دورمی، مطابق با استاندارد های جهانی است. پیش رفتن با استاندارد های جهانی، با توجه به تمام پارامتر های فنی آکوستیکی (نه فقط زمان واخنش)، دقیقترین جنس صدای اتاق را خلق می کند، و فراتر از نمودارها و پارامترها، حس اطمینان خاطر و رفرنس بودن را به شما می دهد.

​​​​​​​با آکوستیک خوب، دیگر نیازی به چک میکس چندباره ندارید چرا که به جنس واقعی صداها دسترسی دارید. همچنین، طراحی استاندارد با رعایت پارامتر های سلامت گوش، از خستگی مفرط حین کار جلوگیری می کند و بدین ترتیب می توانید طولانی تر، با نشاط تر و خلاقانه تر کار کنید.

کالیبراسیون صوتی
کالیبراسیون صوتی
مشاوره آکوستیکی رایگان

در تمامی مراحل اندازه گیری، طراحی و اجرا، باید استاندارد هایی را رعایت کنیم که توسط سازمان های استاندارد سازی بین المللی تدوین شده است.
تدوین هرکدام از این استاندارد ها حاصل انبوهی از تحقیقات، جلسات بارش فکری بین المللی و بهینه سازی های فراوان بوده، و رعایت این استاندارد ها تضمین کننده بهترین نتیجه با کمترین هزینه است.
خوشبختانه، کارشناسان مجرب تیم دورمی اعضای کمیته های استاندارد ملی و بین المللی هستند. دسترسی و تسلط ما به استاندارد های بین المللی در اندازه گیری، طراحی و اجرا، این اطمینان را به شما می دهد که به نتیجه رفرنس جهانی دست خواهید یافت.

استاندارد های آکوستیکی IEC
استاندارد های بین المللی صوتی ISO
مشاوره آکوستیکی رایگان
استاندارد های آکوستیکی ITU

طراحی ها و محصولات دورمی چیزی نیست که از یک سیاره دیگر، و یا از دل کتاب های دانشگاهی درآمده باشد بدون ارتباط با دنیای بیرون.
برعکس؛ تمامی مراحل از کارشناسی و اندازه گیری با میکروفون و تجهیزات مخصوص، تا طراحی و شبیه سازی، تا اجرا و اندازه گیری و کالیبراسیون نهایی، کاملا بر اساس شرایط واقعی شماست، و همین باعث می شود به نتیجه واقعی و یک تجربه واقعی برسید.
همین واقعی بودن پروسه و نتیجه است که دورمی را قابل اعتماد، و حتی جادویی می کند. به محض اینکه آکوستیک رفرنس را از نزدیک تجربه کنید، به کمتر راضی نخواهید شد.

مشاوره آکوستیکی رایگان
دیفیوزر چستر در استودیو برودکست
مهر اطمینان از رضایت مشتری آکوستیک

در ابتدای کار طراحی آکوستیک، با استفاده از نتایج اندازه گیری های انجام شده در جلسه کارشناسی حضوری، گزارشی کامل از وضعیت فعلی اتاق، و وضعیت نهایی آن به شما ارائه می شود. این گزارش همچنین شامل هزینه و زمان مورد نیاز برای تکمیل پروژه است.
در انتها نیز، با اندازه گیری مجدد، گواهینامه آکوستیکی و شرح کامل از نتایج بدست آمده ارائه می شود، و کالیبراسیون هم برای اسپیکر ها انجام می شود.

طراحی و اجرای حرفه ای آکوستیک، تخصص دورمی است.

مشاوره آکوستیکی رایگان
گواهینامه تایید آکوستیکی فضا
گواهینامه آکوستیک استاندارد
مهر رضایت مشتری

​​Sub-Bass (20-​​​​​​​50Hz)

این امواج بسیار غول آسا هستند، طول موجی بین 6.5 تا 17 متر دارند، و به معنای واقعی کلمه داخل اتاق جا نمی شوند. در صورتی که اتاقی کوچکتر از 50 متر مربع دارید، احتمال اینکه پاسخ متعادلی در این ناحیه فرکانسی بگیرید، متاسفانه نزدیک به صفر است. 
راه حل های کنترل این محدوده فرکانسی یا حجیم هستند (مانند بیس ترپ های غول آسا با عمق یک و نیم متر)، و یا بسیار گران (مانند بیس ترپ های VPR یا استفاده از چند ساب ووفر). دورمی قابلیت پیاده سازی تمامی این راه حل ها را بصورت سفارشی دارد.
توصیه دورمی این است که دور این ناحیه فرکانسی را خط بکشید، چرا که به ساب ووفر قوی و خطی، اتاق بزرگ با دیوار های مستحکم، و بیس ترپ های غول آسا و عمیق احتیاج دارد. تنها در صورتی که آهنگسازی فیلم انجام می دهید یا در ژانر هیپ هاپ فعالیت دارید، و با بیس عمیق سروکار دارید، و یا بهترین تجربه شنیداری ممکن را می خواهید، ارزش دارد دردسر های این محدوده فرکانسی را به جان بخرید.
با اینکه توصیه ما در درجه اول، دوری از درگیری با این ناحیه فرکانسی است، گفتن یک نکته در اهمیت این ناحیه فرکانسی لازم به نظر می رسد: طبق تحقیق سابجکتیو انجام شده، مخاطبان 80 درصد قضاوت خود را درباره کیفیت یک قطعه موسیقی، بر اساس کیفیت دو اکتاو پایین (20 تا 80 هرتز) انجام می دهند.
جالب اینکه انیگما میکرو با جذب 0.2 تا 0.5 در این محدوده فرکانسی، به نسبت قیمت به صرفه، کارایی خیلی خوبی ارائه می کند، و می تواند این محدوده فرکانسی را از ورطه نابودی نجات دهد.

Mid-Bass (50-​​​​​​​125Hz)

امواج در این ناحیه فرکانسی، طول موجی بین 2.5 تا 6.5 متر دارند و همچنان با دیوار های اتاق دست و پنجه نرم می کنند تا داخل اتاق جا شوند. به این پدیده، پاسخ مودال اتاق می گوییم. پاسخ مودال چند ویژگی دارد: 
اول اینکه بسیار ناهموار است و تنها در صورتی که ابعاد اتاق از نسبت خاصی پیروی کنند، به تعادل نسبی می رسد. اگر استودیویی در مرحله ساخت و ساز دارید، توصیه می کنیم از یک مشاور آکوستیک برای پیدا کردن بهترین ابعاد استودیو کمک بگیرید.
دوم اینکه پاسخ مودال با گذاشتن جاذب های مناسب (بیس ترپ) و به اندازه کافی، تا حد زیادی نرم می شود. به شرطی که بیس ترپ های استفاده شده به حد کافی کارایی داشته باشند.
سوم اینکه پاسخ مودال به شدت به مکان شنونده وابسته است. برای همین است که در نقطه ای از اتاق بیس متعادل و خفنی می گیرید، اما در نقطه ای دیگر بیس کاملا بهم ریخته دارید. اگر می خواهید یک راهنمای قطعی و مجانی برای پیدا کردن بهترین بیس در اتاقتان داشته باشید، همین الان در خبرنامه دورمی عضو شوید و تکنیک بیس هانتر را دانلود کنید!
کیک و بیس در این ناحیه فرکانسی قرار دارند، و همچنین فاندامنتال ووکال. 
در نمودار کناری مشاهده می کنید که انیگما میکرو با جذب 0.5 تا 0.8 جذب موثری در این ناحیه فرکانسی دارد، و انیگما هم با جذب 0.2 تا 0.5، آغاز به جذب می کند، در حالی که فوم تخم مرغی هیچ گونه جذبی در این ناحیه فرکانسی ندارد.

Upper-Bass (125-250Hz)

این ناحیه از امواج با طول 1.3 تا 2.7 متر، تقریبا خود را داخل اتاق جا کرده اند، و پاسخ مودال نسبتا نرمتری در این ناحیه داریم. در این ناحیه اما، بازتاب های سقف و کف، و پدیده SBIR باعث ایجاد پستی بلندی های عظیم در سیگنال می شوند. 
بسیاری از فاندامنتال ها و فورمنت ها در این ناحیه فرکانسی قرار می گیرند. به دلیل حضور پررنگ کیک و بیس لاین و فاندامنتال ها، این ناحیه و مید-بیس در موسیقی پاپ و بسیاری ژانر های دیگر، بیشترین تراکم انرژی را به خود اختصاص داده اند. این یعنی بیشترین انرژی را به فضای اتاق تزریق می کنند، و بیشترین نیاز به رام شدن را دارند.
نکته دیگری که بیان آن فوق العاده اهمیت دارد، پدیده ماسکینگ است که دشمن شماره یک هر مهندس میکس است. ماسکینگ یا همپوشانی، یعنی یک صدا مانع شنیده شدن صدای دیگری شود. این پدیده معمولا بین صداهای نزدیک به هم اتفاق می افتد، و به دو صورت: ماسکینگ زمانی و فرکانسی. ماسکینگ زمانی یعنی یک صدا می تواند روی شنیده شدن صداهای تا 20ms قبل، و تا 200ms بعد از خود، اثر بگذارد. ماسکینگ فرکانسی یعنی یک صدای قوی می تواند روی شنیده شدن صداهای تا یک اکتاو بالاتر از خود، و اگر خیلی قوی باشد، تا یک اکتاو قبل و چهار اکتاو بعد از خود، اثر منفی بگذارد.
فرکانس های ناحیه بیس، هم فرکانس پایینی دارند، هم انرژی بالایی دارند، بنابراین خواه ناخواه روی فرکانس های بالاتر اثر منفی می گذارند. بدتر، اگر این ناحیه فرکانسی "رنگی" شود، تمام فرکانس های بالا را هم رنگی خواهد کرد. برای همین کنترل این محدوده با بیس ترپ لازم است.

Low-Mid (250-800Hz)

طول موج های این ناحیه 43 تا 136 سانتیمتر است. نکته اینجاست که ابعاد موج در این ناحیه فرکانسی کم کم با ابعاد سر انسان قابل مقایسه می شود، و برای گوش، این یعنی جهت یابی!
این ناحیه شاید پر اهمیت ترین ناحیه فرکانسی برای کنترل باشد. همه چیز در این ناحیه اتفاق می افتد. فاندامنتال تقریبا تمام سازها، چه در لاین باس و چه تنور، به همراه فورمنت هایشان که جنس و بافت صدای آن ساز را می سازد، در این ناحیه فرکانسی قرار دارند. 
این ناحیه فرکانسی علاوه بر اینکه بولد و بدنه دار است، یک ویژگی دیگر هم دارد. تقریبا تمام نشانه های جهت یابی (Spatial Cues) در این ناحیه قرار دارند و گوش با کمک همین ناحیه فرکانسی است که جهت یابی منابع صدا را انجام می دهد.
پس استریو ایمیج ما کاملا وابسته به کیفیت این ناحیه فرکانسی است. منطقی است بگوییم جاذبی که در نقاط بازتاب اولیه استفاده می کنیم، اگر نتواند این ناحیه فرکانسی را به خوبی کنترل کند، استریو ایمیج قابل قبولی نخواهیم داشت. کنترل این ناحیه برای رکورد ووکال و پادکست نیز حیاتی است.
در نمودار مشاهده می کنیم که انیگما و انیگما میکرو، هر دو با جذب بالای 0.8، کنترل کامل روی موج بازتاب دارند، در حالی که فوم تخم مرغی با جذب ناچیز 0.15 تا 0.5، کاملا غیر قابل قبول عمل کرده است. این فوم نه تنها با جذب کم در این ناحیه بحرانی، استریو ایمیج و بافت صدا را خراب می کند، بلکه با جذب نامتعادل، به صدا رنگی ناخواسته داده و آن را خفه می کند.

Midrange (800-2KHz)

این ناحیه فرکانسی شامل طول موج های 17 تا 43 سانتیمتر است، و در فضا های صوتی معمول، آخرین ناحیه فرکانسی است که احتیاج به جذب صوتی فراوان دارد. چرا؟ می دانیم که ما به جذب متعادل در همه فرکانس ها احتیاج داریم. برای رسیدن به جذب متعادل، نیاز است تا میزان جذبی که در حال حاضر در اتاق وجود دارد را از میزان جذب اضافه شده کم کنیم.
امواج این محدوده فرکانسی از لحاظ ابعاد، به اشیاء داخل اتاق مانند سازها و تجهیزات، گلدان و صندلی نزدیک می شوند بنابراین توسط این اشیاء جذب و پخش می گردند. برای همین، نیاز به پنل مخصوص برای جذب این باند فرکانسی و بالاتر از آن (البته بجز در نقاط بازتاب اولیه)، کم کم شروع به کم شدن می کند.
فرکانس های بالایی که به جاذب ها می خورند، اگر مدیریت نشوند باعث ایجاد اکو (Flutter Echo) می گردند، پس با آنها چه کنیم؟ بهترین کار این است که آنها را به یکدست ترین شکل ممکن در کل فضا پخش کنیم. اینجاست که خاصیت پخشاگری دوبعدی انیگما وارد می شود. 
از روی نمودار می بینیم که هم انیگما و هم انیگما میکرو، جذبشان در این ناحیه شروع به کم شدن می کند. با کم و کمتر شدن جذب، این پنل ها شروع به پخشاگری امواج می کنند تا بهترین مدیریت را روی تمام فرکانس ها داشته باشند.
همچنین می بینیم که فوم تخم مرغی تازه از خواب زمستانی بیدار شده و شروع به خراب کردن صدا می کند! راجع به این فوم در ناحیه فرکانسی آپر-مید بیشتر توضیح می دهیم.

امواج این ناحیه طول موجی در حدود 7 تا 17 سانتیمتر دارند، و از نظر خواص خیلی شبیه به میدرنج هستند. تکنیک مدیریت آنها نیز مشابه است: جذب کمتر، پخشاگری بیشتر. فرش، پرده، قاب عکس ها و لباس ها همگی این امواج را جذب می کنند، پس در یک اتاق معمولی بجز در نقاط بازتاب اولیه، تقریبا هیج جایی به جذب در این طیف فرکانسی احتیاج زیادی نداریم.
این محدوده اما، یک وجه تمایز دارد. گوش به طور استثنایی به این بازه فرکانسی حساس است، و ریز ترین تغییرات را در جنس صدای این ناحیه، به شدت متوجه می شود. بنابراین وقتی پنل های تخم مرغی (که در این ناحیه فرکانسی جذب کامل و نامطلوب دارند) در اتاق قرار می دهیم، گوش با یک مقایسه A/B فوری، به سرعت متوجه تفاوت فاحش جنس صدا می شود.
همین باعث می شود فکر کنیم پنل های تخم مرغی خیلی روی آکوستیک محیط تاثیر گذارند. در حالی که به هیچ یک از فواید آکوستیک خوب، یعنی صدای دقیق و متعادل و رفرنس، دست پیدا نکرده ایم، و در اندک زمانی حس خفگی و سردرد گریبان گیرمان می شود و از بیس نامتعادل شاکی می شویم.
از طرفی روی نمودار، انیگما و انیگما میکرو دقیقا مطابق نیاز این بازه فرکانسی، به سرعت در حال کاهش جذب، و افزایش پخشاگری هستند. این طوری هم آمبیانس محیط و انرژی ارزشمند این محدوده (و محدوده بالاتر) حفظ می شود و هم به وسیله پخشاگری، صدا کاملا تحت کنترل قرار می گیرد. جذب کمتر، پخشاگری بیشتر. راه حل این فرکانس ها. 

Upper-Mid (2-5KHz)

این امواج با طول 1.5 تا 7 سانتیمتر، کوچولو ترین امواج صوتی هستند. تقریبا هر چیزی که در اتاق وجود دارد، این محدوده فرکانسی را با ضریبی بین 0.1 تا 0.3 جذب می کند و دارد، برای همین این محدوده خواه ناخواه بسیار میراست. برای رسیدن به آکوستیک متعادل ما باید تا جای ممکن این امواج را نجات دهیم، نه اینکه انرژی کوچکشان را خفه کنیم.
محدوده فرکانس بالا حتی احتیاج زیادی به پخشایی هم ندارد، البته بجز در سناریو های خاص مثل راهرو ها که دیوار های طولانی موازی دارند، یا اتاق های کاملا خالی. از طرفی هم، مولد ها در این محدوده فرکانسی به شدت جهتی هستند، بنابر این حتی در نقاط بازتاب اولیه نیز، نیاز زیادی به جذب این محدوده فرکانسی نداریم.
یک نگاه به نمودار در این ناحیه فرکانسی، به وضوح نشان می دهد چرا پنل های تخم مرغی اتاق را این قدر خفه می کنند. شکل خاص تخم مرغی این پنل ها که برای کنترل پستی بلندی های وحشتناک در نمودار جذب آن (و کمک به جذب فرکانس های میانی در عین صرفه جویی در متریال)، روی این پنل ها ایجاد شده، در عمل هیچ کمکی به کارکرد آکوستیکی آن نکرده است.
برای این مقایسه، بهترین نوع پنل تخم مرغی با ضخامت 5 سانتیمتر و دانسیته 30 انتخاب شده است.
خانواده محصولات دورمی، علاوه بر ظاهر خیره کننده، راه حلی تضمینی برای ارتقای آکوستیکی محیط شماست، و درخشش استودیوی شما را در سطح استودیو های به روز دنیا به اوج می رساند.

Highs (5-20KHz)

به این مقایسه جالب خوش اومدین! اینجا قراره کلی چیز یاد بگیریم راجع به فرکانس های مختلف، اندازه ها و خواص هر کدوم، و نحوه مدیریت درست هر کدوم.
اول از همه بریم سراغ فرکانس. همه میدونیم که فرکانس به میزان زیر و بمی صدا میگن، و انسان معمولا صداهای 20 هرتز تا 20 هزار هرتز رو میشنوه. اگرچه همه صدا هارو به یک اندازه نمیشنوه و روی محدوده 2 تا 5 کیلوهرتز خیلی حساس تره. اثرات این نکته جالب رو توی بخش آپر-مید بررسی می کنیم.
فرکانس های پایین، که صدا های بم هستند، خیلی بزرگن و طول موجشون به 17 متر هم میرسه! یه چیزی تو مایه های ساختمون 6 طبقه. در حالی که فرکانس های بالا یا صدا های زیر، خیلی خیلی ریزترن و طولی به کوچیکی 17 میلیمتر دارن (نصف یه بند انگشت)!
اینکه چطور گوش، که یه عضو خیلی کوچیکه همه این صدا هارو میشنوه یه چیزه، ولی اینکه ما چطور همه این امواج مختلف کوچیک و بزرگ رو توی اتاق مدیریت می کنیم تا بتونیم خوب و درست بشنویمشون، شروع داستان آکوستیک ماست اینجا.
مسلمه که موج 17 متری 20 هرتز که دیوارها رو میلرزونه، نیاز به برخورد متفاوتی داره نسبت به موج 20 کیلوهرتز که پنج تاش تو یه مشت جا میشه. یکیشون به هر سطحی بخوره کشته میشه، اون یکی از توی ساختمون درسته رد میشه و از چهارتا خیابون پایینتر شنیده میشه.
برای اینکه ببینیم این نمودار چی میگه، نیازه تا محور عمودی، یعنی جذب صوتی روهم بشناسیم.

Frequency Spectrum (20Hz-20KHz)

این محور نشان دهنده ضزیب جذب صوتی ماده در برخورد متعامد است. این ضریب، بیان میکنه که وقتی موج صوتی به پنل برخورد میکنه، اون پنل چقدر میتونه اون موج رو جذب کنه. عدد صفر به این معنیه که پنل هیچی جذب نکرده و موج تمام و کمال بازتاب شده. عدد یک به این معنیه که پنل همه موج رو جذب کرده و هیچ بازتابی نداریم. 
در واقعیت، جذب بین 0.8 تا 1، معادل جذب کامله. وقتی
توی یه محدوده فرکانسی نموداری بالای 0.8 باشه، میتونیم فرض کنیم که توی اون محدوده فرکانسی ازون پنل بازتابی نداریم.
جذب بین 0.5 تا 0.8، معادل جذب موثره. هرجا نموداری بین 0.5 تا 0.8 باشه، یعنی پنل توی اون فرکانس بازتاب داره و بازتابه شنیده هم میشه، اما اون موج با دو سه بار چرخیدن (بازتاب های متوالی) توی اتاق، کاملا میمیره. پس پنل توی ناحیه جذب موثر، نمیتونه کاملا جلوی بازتاب رو بگیره اما اثر محسوسی روی جنس صدای اتاق میذاره.
توی فضا های کوچیک (مثل استودیوها) که متریال ها در مساحت های زیاد استفاده نمیشن، جذب زیر 0.5 قابل اغماضه. اگرچه جذب بالای 0.3 هم اثرش شنیده میشه، مخصوصا اگه در مساحت های بزرگ استفاده بشه، اما از نظر دورمی این جذب مقدار کافی برای ارتقای میدان آکوستیکی رو نداره.
ایراد نداره اگه حس میکنین این اطلاعات براتون گیج کننده س، نمودار رو ذره ذره بررسی می کنیم.

Sound Absorption Coefficient (0-1)

سبد خرید